- بید مال
- اسم بیدمالیدن، پاکد کردن زنگ از روی آیینه شمشیر و سلاحهای دیگر بوسیله چوب بید و چوبهای دیگر
معنی بید مال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاک کردن زنگ از روی آیینه، شمشیر و سلاح های دیگر به وسیله چوب بید و چوب های دیگر
ناپایدار مقابل بادوام
بید مشک
بید تبری بید تبرستان از گیاهان لسه بید (گویش گیلکی) سرخ بید ویدوپت بید پاد
درختی است از گونه بید دارای شکوفه های معطر که عرق آن مفرح است شاه بید بهرامه مشک بید بید طبری
بینظیر، بی شریک، نا همتا
بیچاره غیر قابل علاج. بیدرمانی عدم قابلیت علاج
بی فرصت
بی مانند، بینظیر
بیحال بی ذوق
نانی که از آرد گندم و شیر و روغن پزند
بی مانند، بی همتا، بی شریک
باد یا نسیمی که از سمت شمال می ورزد
نوعی درخت بید که شاخه های باریک و دراز آن به طرف زمین آویزان است، بید مجنون، بید نگون
لگد خوردن لگد کوب شدن
بی مانند، بی نظیر
از آن پس پس ازآن یا بعد ما که. پس ازآنکه: بعد ما که او را تحف بسیار بالقب کوچلک خانی هدیه داد مانند تیر از کمان سخت بجست
بتکن
یگانه
پراشیده
بی رمق، سست، ناتوان، آنکه حال خوشی ندارد
Disinclined, Jaded, Reluctantly, Unwilling
Listless, Zonked
апатичный , измотанный
несклонный , усталый , неохотно , нежелающий
unwillig, erschöpft, widerwillig
lustlos, erschöpft
неохочий , втомлений , неохоче